«ملاحضاتی انتقادی دربارهٔ مکتب در فرآیند تکامل» عنوان مقالهای است که توسط آقای عبدالله ایمانگر یکسال پس از انتشار کتاب مکتب در فرآیند تکامل نگاشته شده است. در این مقاله ایشان نقدهای مختصر و نافع بر کتاب در سه بخش «تاریخ تشیع»، «توحید»، و «روزگار ما» وارد کردهاند.
در بحث تاریخ تشیع ایشان تاکید بسیاری بر روی این موضوع داشتهاند که برای شناخت آنچه که به عنوان تشیع نزد ائمه و مردم شناخته میشود، باید بین عامه مردم و نزدیکان امام علیهالسلام فرق تفاوت قائل شد. به بیان دیگر، برای اینکه مثلاً مفهوم امام از کلام خود امام فهمیده شود نباید به سراغ اعتقادات عامهٔ مردم آن روزگار رفت (که گاهاً در محدودیت دسترسی به امام بودهاند) بلکه باید اعتقادات نزدیکان ایشان را که فرصت کسب معرفت طولانیتری داشتهاند مد نظر قرارداد. وگرنه، تحقیق از عموم مرد کماطلاع روشی غیرعلمی در امور تاریخی است.
در بررسی از نقطه نظر توحیدی، ایشان به سراغ ناسازگاریهای خود کتاب رفتهاند و با مثالهایی نشان دادهاند که مبتنی بر متن خود کتاب (که منجر به نتیجهگیری در وجود اشکالات توحیدی در اعتقادات عموم شیعیان از منظر آقا مدرسی شده است) نظرات و اعتقادات حداقلی بیان شده از جانب خود آقای مدرسی نیز دچار اشکالات توحیدی میشود!
در بخش سوم آقای ایمانگر اعتراض به نحوهٔ نقل احادیث و نتیجهگیریهای کتاب وارد کردهاند. ایشان تاکید کردهاند که در کتاب بارها گفته شده که تنها قصد نقل تاریخ بدون جانبداری است ولی این عدم جانبداری با عدم وجود نظر از جانب مولف فرق دارد و مولف از زوایهٔ نظرات شخصی خود به موضوع وارد شدهاند. مثلاً احادیثی که نظرات شاذی را از نظر نسبت دادن فرزندان ائمه به ایشان وجود دارد را بدون اینکه از صافیهای معمول حدیثی آنها را بگذرانند نقل کردهاند و با این کار فضای اعتقادی تشیع در این بدیهیات را هم مغشوش نشاندادهاند حال آنکه با نقل روایتهای غیر معتبر نمیتوان فضای اعتقادی مسلم را خدشهدار قلمداد کرد.
برای مطالعهٔ متن کامل این مقاله شما میتوانید به بخش «نقد مکتب در فرآیند تکامل» رجوع کرده و یا بر روی اینجا کلیک کنید.