معرفت حجت خدا

(شرح دعاى اللهم عرّفني نفسك)


«اللهم عرفني نفسك ، فانك ان لم تعرفني نفسك لم أعرف رسولك».

«اللهم عرفني رسولك ، فانك ان لم تعرفني رسولك لم أعرف حجتك».

«اللهم عرفني حجتك ، فانك ان لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني».

بسمه تعالى شأنه

«اهداء»

لا عذب الله امي انها شربت حب الوصي وغذتنيه باللبن

وكان لي والد يهوى أبا حسن فصرت من ذي وذا أهوى أبا حسن

* * *

ثواب اين رساله را به روح پاك مادر عزيزم فاطمه خانم صافى دختر مرحوم آيت الله آخوند ملا محمد على، هم حجره و شريك بحث با مرحوم آيت ا... ميرزاى شيرازى، كه مشتاق لقاء حضرت صاحب الزمان أرواحنا فداه بود، هديه مىنمايم.

بانوئى كه در معرفت و ولايت و مداومت بر ادعيه و زيارت عاشوراء با حال خضوع و خشوع و بكاء، همچنين در شوهر دارى و تربيت فرزند و فضايل علمى و عملى ديگر نمونه بود و در تربيت من رنج فراوان برد.«رب اغفر لي ولوالدي وارحمهما كما ربياني صغيراً».

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله الذي أدعوه فيجيبني وان كنت بخيلاً حين يستقرضني والحمد لله أدعوه ولا أدعو غيره ولو دعوت غيره لم يستجب لي دعائى والصلاة والسلام على أمين وحيه وخاتم رسله أبي القاسم محمد وآله الطاهرين .

سيما الذي بيمنه رزق الورى وبوجوده ثبتت الارض والسماء ناموس الدهر وولي العصر الحجة ابن الحسن المهدي أرواحنا وأرواح العالمين له الفداء .

اللهم عجل فرجه وسهل مخرجه وكثر أعوانه واجعلنا من أنصاره وشرفنا بالفوز بلقائه انك مجيب الدعاء .

قال الله تعالى : (واذا سألك عبادي عني فاني قريب اُجيب دعوة الداع اذا دعان فليستجيبوا لي وليؤمنوا بي لعلهم يرشدون)1= «و چون بندگانم در باره من از تو سؤال كردند، بدانند كه من به آنها نزديكم و دعاى دعا كننده را اجابت مىكنم: پس بايد دعوت مرا پيذيرند و به من ايمان بياورند، تا به رشد و هدايت راه يابند».

وقال النبي 9 :

«الدعاء سلاح المؤمن ، وعمود الدين ونور السماوات والارض2= دعاء، سلاح مؤمن، ستون دين و نور آسمانها و زمين است».

مقدمه

بر حسب روايات بسيار در عصر غيبت حضرت صاحب الامر 7 به واسطه فتنههاى زياد و آزمايشهاى شديدى كه پيش مىآيد، حفظ دين سخت دشوار مىشود و از بوته امتحان جز افرادى كه در شدائد شكيبا و در معرفت و ولايت استوار و پا بر جا باشند بى غَلّ و غش و خالص بيرون نخواهند آمد.

گمراهيها و غوائات و انحرافها از حق فراوان مىشود و حتى به اسم اسلام بدعتها مىسازد و شبههها منتشر مىكنند و تحيّرها و سرگردانيها ايجاد مىنمايند و چنان شود كه بر حسب بعضى روايات شخص صبح مىكند، در حالى كه مؤمن است و شام مىكند در حالى كه منافق يا كافر است و همچنين شب مىكند در حال اسلام و ايمان و صبح مىكند در حال كفر و نفاق.

خلاصه، امواج ابتلائات، امتحانات، موجبات تزلزل عقيده، شك در عقايد دينى و ارتداد از هر سو افراد را احاطه مىنمايد، آنچنان تميز و تخليصى پيش مىآيد كه نظير آن را نه كسى ديده و نه شنيده باشد. اكثريت در منجلاب فساد و گمراهى غوطهور شوند و چنان شود كه كسى عقايد اسلامى حتى اسم جلاله «الله» را نتواند بگويد مگر بطور پنهانى، و براى كسى ايمانش سالم نماند. «الا من يفر من شاهق الى شاهق ومن جحر الى جحر»3.

براى اينكه مؤمنان حقيقى آگاه باشند و در حفظ دين و ايمان خود موفق گردند و پاى ثبات و استقامت آنها را تندترين بادهاى فتنه نلغزاند:

اوّلا ـ از آن روزگار و عصر و دوران، در احاديث بسيارى كه از طريق شيعه و سنى روايت شده است خبر دادهاند كه اين آگاهى قبلى پس از پيش آمد آن حوادث موجب قوت ايمان اهل بينش و معرفت مىگردد.

ثانياً ـ هشدارها دادهاند و مردم را از اينكه دين خود را از دست بدهند بر حذر نمودهاند. چنانكه در نهج البلاغه از حضرت مولى على 7 روايت شده است كه فرمود:

ذاك حيث تكون ضربة السيف على المؤمن أهون من الدرهم من حلّه ذاك حيث يكون المعطى أعظم أجراً من المعطى ذاك حيث تسكرون من غير شراب بل من النعمة والنعيم وتحلفون من غير اضطرار وتكذبون من غير احراج ذاك اذا عضكم البلاء . كما يعضّ القتب غارب البعير ما أطول هذا العناء وأبعد هذا الرجاء4= اين پيش آمدها (كه پيش از اين جمله بدان اشاره فرموده) وقتى خواهد شد كه ضربت شمشير بر مؤمن آسانتر است از به دست آوردن يك درهم از راه حلال، اين زمانى مىشود كه عطا شده اجرش از عطا كننده بزرگتر است. اين در وقتى خواهد شد كه مست گرديد بدون شراب، بلكه از نعمت و نعيم، و سوگند ياد كنيد بدون اضطرار، و دروغ بگوئيد بدون اينكه در حرج مانده باشيد، اين زمانى است كه بلا شما را بگزد چنانكه پالان، كوهان شتر را مىگزد. چه طولانى و دراز است مدت اين رنج و زحمت و چه دور است اين رجاء و اميدوارى».

ثالثاً ـ بر حسب روايات، حضرت رسول اكرم 9 و ائمه طاهرين : از كسانى كه در اين عصر ثابت قدم مىمانند مدح و تقدير فراوان نموده، ايمان آنها را ستوده، به پاداشهاى بزرگ و درجات بلند وعده دادهاند.

از جمله رسول خدا 9 در حديثى كه در آن حكايت اسلام آوردن «جندل بن جنادة بن جبير» ذكر شده است، پس از آنكه جندل از اوصياى آن حضرت پرسيد و رسول اكرم 9 به او خبر داده كه دوازده نفرند و اسامى آن عزيزان درگاه خدا را بيان فرمود، او را از غيبت امام دوازدهم خبر داد و فرمود:

«طوبى للصابرين في غيبته طوبى للمتقين على محبتهم اُولئك الذين صفهم الله في كتابه وقال هدىً للمتقين الذين يؤمنون بالغيب ثم قال الله تعالى اولئك حزب الله ألا ان حزب الله هم الغالبون5= خوشا به حال صبر كنندگان در غيبت او، خوشا به حال پايندگان بر دوستى ايشان، ايشانند آنانكه خدا در كتابش آنها را وصف نموده و فرموده است:

«هدىً للمتقين الذين يؤمنون بالغيب» ثم قال تعالى : (اُولئك حزب الله ألا ان حزب الله هم الغالبون) = «قرآن هدايت براى پرهيزكاران است آنانكه به غيب ايمان مىآورند. پس فرمود: ايشان حزب خدايند آگاه باشيد كه همانا حزب خدا غالب است».

و حضرت امام زين العابدين 7 بر حسب روايت ابو خالد كابلى از آن بزرگوار، مىفرمايد:

«ان أهل زمان غيبته القائلين بامامته المنتظرين لظهوره أفضل من أهل كل زمان لان الله تبارك وتعالى أعطاهم من العقول والافهام ما صارت به الغيبة عندهم بمنزلة المشاهدة وجعلهم في ذلك الزمان بمنزلة المجاهدين بين يدي رسول الله بالسيف اولئك المخلصون حقاً وشيعتنا صدقاً والدعاة الى دين الله عزوجل سراً وجهراً6= به تحقيق كه اهل زمان غيبت او كه قائل به امامت او هستند و منتظر ظهور آن حضرتند از اهل هر زمان ديگر فاضلترند براى اينكه خدا آنچنان خردها و فهمهائى به آنها عطا فرموده است كه غيبت، نزدشان به منزله مشاهده و ديدار گرديده است و ايشان را در اين زمان به منزله جهاد كنندگان با شمشير در پيش روى رسول خدا 9 قرار داده است ايشان حقاً مخلصند و به راستى شيعه ما هستند و دعوت كنندگان به سوى خدا در پنهان و آشكارند».

در كتاب «محاسن برقى» سند به «فيض بن مختار» رسانده كه گفت: شنيدم كه حضرت صادق 7 مىفرمود:

«من مات منكم وهو منتظر لهذا الامر كمن هو مع القائم في فسطاطه قال : ثم مكث هنيئة ثم قال : لا بل كمن قارع معه سيفه قال : لا والله الاّ كمن استشهد مع رسول الله 67= هر كس از شما بميرد و او منتظر براى اين امر باشد (يعنى منتظر قيام حضرت مهدى 7 باشد) مثل كسى است كه با حضرت قائم 7 در خيمه آن حضرت باشد. سپس درنگى كرد و فرمود: نه بلكه مثل كسى است كه با او شمشير زده باشد. پس از آن فرمود: نه به خدا سوگند مثل آن كسى است كه با پيغمبر 9 به شهادت رسيده باشد».

و از طرق عامه نيز روايات و احاديث در اين معنى بسيار است از جمله از آنس بن مالك روايت شده است كه رسول خدا 9 فرمود:

«يأتي على الناس زمان الصابر على دينه له أجر خمسين منكم8= بر مردم زمانى مىآيد كه از براى صبر كننده بر دينش، اجر پنجاه نفر از شما مىباشد (خطاب پيغمبر 9 به اصحاب است)».

و رابعاً دستور و توصيه فرمودهاند كه با دعاء و در خواست از خداوند متعال براى ثبات قدم و منحرف نشدن از راه راست، ايمان و عقايد خود را در حفظ و حراست الهى قرار دهند و در اين امتحانات از لغزش قدم و تزلزل عقيده به خدا پناه ببرند و خود را به او بسپارند و از او كمك بگيرند و نيرو بخواهند چون به هنگام امتحانات و حوادثى كه بسا افراد رياضت كشيده را تكان مىدهد بهترين و نيرومندترين نگهبان ايمان و عقايد حق انسان، استعانت از خدا و ارتباط يافتن با عالم غيب است كه روحيه صبر و شكيبائى انسان را قوى مىسازد و او را در برابر نا ملائمات ثابت قدم و پايدار مىنمايد.

و لذا در قرآن مجيد دستور داده شده كه به نماز و صبر (كه تفسير به روزه شده است) استعانت بجوئيد. زيرا اين توجه و استعانت، روح مأيوس و نااميد را اميدوار و شخص زجر كشيده و شكنجه ديده را بر تحمل اين امور شكيبا مىنمايد.

و حاصل اينكه براى حفظ ايمان، مداومت بر توجه به خدا و دعا، به خصوص خواندن دعاهاى مأثور (مثل دعاى شريف ندبه) بسيار مؤثر بوده و اثرات تربيتى و تكميلى و فوايد آن در حفظ ارتباط با حضرت صاحب وقت و سيد و مولى و پيشوا و امام عصر ـ أرواحنا فداه ـ بيش از حد تصور است. لذا در كتابهاى دعا، دعاهائى براى عصر غيبت رسيده است كه شايد مختصرترين آنها اين دعا باشد كه موسوم به دعاى غريق است.

«ياالله يارحمان يارحيم يامقلب القلوب ثبّت قلبي على دينك».

و يكى از دعاهاى معروفى كه مؤمنان و منتظران ظهور در عصر غيبت آن ولىّ اعظم خدا ـ عجل الله تعالى فرجه ـ بر آن مواظبت داشته و در آن از خدا معرفت خودش و معرفت پيامبرش و معرفت حجتش را مسئلت مىنمايند دعاى معروف «اللهم عرفني نفسك» است.

اين دعا را ثقة الاسلام «محمد بن يعقول كلينى» 1 كه هم زمان با حضرات نواب اربعه ـ رضوان الله تعالى عليهم ـ مىزيسته و در سال 328 يا 329 رحلت فرموده است، در جامع بزرگ و شريف كافى كه اقدم جوامع اربعه شيعه است، از حضرت ابى عبدالله امام جعفر صادق 7 به دو سند در باب غيبت از كتاب حجت روايت كرده است.

علاوه بر آن، شاگرد معروف كلينى ابو عبدالله محمد بن ابراهيم نعمانى كاتب كتاب كافى مشهور به ابن زينب يا ابن ابى زينب كه از قدماى محدثين بزرگ شيعه مىباشد در كتاب نفيس و معتبر «غيبت» اين حديث را به سند ديگر نيز روايت نموده است.

همچنين شيخ اجل محمد بن على بن الحسين معروف به صدوق 1 كه در سال 381 در گذشته است و صاحب كتاب من لا يحضره الفقيه كه يكى ديگر از كتب اربعه است در كتاب ارزنده «كمال الدين و تمام النعمه» كه همواره مورد استناد و اعتماد علماء و محققين بوده و هست به سه طريق ديگر در باب «ما رُوي عن الصادق جعفر بن محمد 8» اين دعاى شريف را روايت كرده است كه در اين سه كتاب معتبر مجموعاً به شش طريق روايت شده است.

لفظ اين دعاء شريف بر حسب روايتى كه در كافى مقدم برحديث ديگر، روايت شده و بر حسب روايت غيبت نعمانى و سه روايت كمال الدين اين است:

«اللهم عرفني نفسك فانك ان ل تعرفني نفسك لم أعرف نبيك اللهم عرفني رسولك فانك ان لم تعرفني رسولك لم أعرف حجتك اللهم عرفني حجتك فانك ان لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني».

و در روايت ديگر «كافى» كه روايت 29 اين باب است متن دعا اين است:

«اللهم عرفني نفسك فانك ان لم تعرفني نفسك لم أعرفك اللهم عرفني نبيك فانك ان لم تعرف نبيك لم أعرفه قطّ اللهم عرفني حجتك فانك ان لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني».

كه معلوم است اگر چه صحت صدور هر دو متن از امام 7 محتمل و بلكه قابل قبول است اما متن اول كه به پنج سند روايت شده معتبرتر و جملههايش زيباتر است. بديهى است در صورت وحدت روايت و وحدت مضمون و اختلاف متن، به حكم «وانا لاُمراء الكلام وفينا تنشبت عروقه وعلينا تهدلت غصونه9= و ما (خاندان رسالت) اميران سخن هستيم، كه ريشههاى آن در ما فرو رفته و شاخههايش بر ما گسترده شده است». بايد متن فصيحتر و بليغتر را صادر دانست.

لذا ما هم در اين مقاله متن اول را در بحث و تفسير مىگذاريم.

اعتبار سند دعاء:

اعتبار سند اين دعا با اينكه در اين سه كتاب معتبر به سندهاى متعدد روايت شده است، و بعضى از شواهد ديگر نيز اعتبار آن را تأييد مىنمايد10.

انصافاً اطمينان به صدور آن از امام 7 حاصل است، علاوه بر أن بر فرض كه در مثل اين مورد سند ضعيف باشد، طبق قاعده تسامح در ادّله سنن عمل مىشود. اما به نظر حقير سند دعاء واجد اعتبار كافى است و به نيت ورود، خواندن آن جايز است.

پس از اين مقدمه با استعانت از خداوند متعال براى اينكه به مفاد اين دعا در حد بينش خود آگاهى يابيم، به شرح و تفسير آن مىپردازيم و اعتراف مىكنيم كه كلمات صادر از اهل بيت عصمت و طهارت : از دعا و مواعظ و حقايق عرفانى و اخلاقى و تعاليم و رهنمودهاى ايشان در نواحى گوناگون برتر از آن است كه بتوان شرح تفسير كامل بر آنها نگاشت و اگر بعضى فرازهاى سخنان آن بزرگواران را بتوان شرح و تفسير جامع نمود، آن هم كار همه كس نيست و فقط بزرگانى مىتوانند در اين كار توفيق يابند كه در غور و دقت در احاديث و سخنان ايشان روزگارى را صرف كرده و با مكتب آن عزيزان درگاه خدا آشنا باشند.

اما ضعيفانى چون مرا غواصى در اين درياى ژرف بيكران و پرواز به اين قلّههاى بلند علم و معرفت هرگز ميسر نخواهد شد. بايد از خرمن معارف بزرگان و پرورش يافتگان اين مكتب كسب فيض بينش و آگاهى نمائيم و بدانيم كه در اين مسير كه عالىترين سيرهاى كمالى بشر وجود دارد، هر چه جلو برويم و با بال سعى و خلوص بر قلههائى بس بلند پرواز كنيم در برابر صاحبان مراتب عالىتر مانند نوزادى مىباشيم كه تازه چشم به ديدار جهان گشوده و بيرون از محدوده گهواره و اطاقش جائى را نديده باشد و در برابر شخصى كه سفرهاى بسيار كرده و درياها و كوهها و اقيانوسها و شهرهاى كوچك و بزرگ را ديده و به كرات آسمانى نيز سفر كرده، قرار گرفته باشد. با اين اعتراف به ناتوانى و قصور و كوتاهى خود شرح و تفسير دعا را در دو بخش آغاز مىنمائيم.

بخش اول: لغات دعا.

بخش دوّم: تفسير دعا.

و در پايان نيز بحث كلى در فايده دعا خواهيم داشت إن شاء الله تعالى.



1 ـ سوره بقره، آيه186.

2 ـ كافى، ج2، ص468، طبع آخوندى.

3 ـ التحصين في صفات العارفين مطبوع در حاشيه مكارم الاخلاق ص227.

4 ـ نهج البلاغه، خطبه229.

5 ـ منتخب الاثر، ف2، ب20، ح4، ص227.

6 ـ منتخب الاثر، ف2، ب4، ح1، ص244.

7 ـ منتخب الاثر، ف10، ب2، ح13، ص498.

8 ـ كنز العمال، جلد11، ص147، ح30977.

9 ـ نهج البلاغه، خطبه233.

10 ـ و از جمله مؤيد صحت حديثى كه متضمن اين دعا است اين است كه در «كمال الدين» و مصباح المتجهد شيخ عليه الرحمه، دعاى ديگرى كه طولانى است از جناب شيخ ابى عمرو عثمان بن سعيد عمروى نايب خاص حضرت صاحب الامر 7 روايت نموده است، و دعاى مذكور به همين دعائى كه ما از آن گفتگو مىنمائيم آغاز شده است فقط به جاى «لم اعرف رسولك» فرموده است و اين دعاء نيز دعاى شريفى است كه سيد در «جمال الاسبوع» فرموده است كه اگر از انجام آنچه ذكر كرديم، از تعقيب عصر جمعه عذر براى تو بود پس به پرهيز از اينكه اين دعا را مهمل گذارى و خدا را به آن نخوانى كه ما اين دعاء را شناختيم از فضل خدا ـ جل جلاله ـ كه ما را به آن مخصوص گردانيد پس بر آن اعتماد كن.