فصل سوم
آيات فضائل
مخصوص حضرت على(عليه السلام)

[ 268 ]

 

 

 

[ 269 ]

 

 

 

آيات فضائل مخصوص حضرت على(عليه السلام)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1

آيه ليلة المبيت

 

وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ

وَ اللهُ رَئُوفٌ بِالْعِبادِ

«سوره بقره ، آيه 207»

[ 270 ]

 

 

[ 271 ]

 

آيـه

ليلة المبيت

 

 

 

 

آيه ليلة المبيت

 

 

 

وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَ اللهُ رَئُوفٌ بِالْعِبادِ

 

بعضى از مردم (با ايمان و فداكار، همچون على (عليه السلام) در «ليلة المبيت» به هنگام خفتن در جايگاه پيغمبر (صلى الله عليه وآله)) جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى فروشند; و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.   «سوره بقره، آيه 207»

 

دورنماى بحث

 

اين آيه شريفه، كه به آيه ليلة المبيت معروف شده، يكى از مهمترين آيات فضايل حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام)مى باشد. فضيلتى كه نظير آن در اسلام براى هيچ كس ثابت نشده است. آيه فوق به فداكارى بى نظير امام اوّل شيعيان، كه در شب تاريخى هجرت پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) به سوى مدينه، در بستر آن حضرت خوابيد، اشاره دارد و با توضيحى كه خواهد آمد از جمله آيات مربوط به ولايت آن حضرت مى باشد.

 

شأن نزول

 

علماء و دانشمندان فراوانى، از شيعه و اهل سنّت، معتقدند كه آيه مورد بحث مربوط به حضرت على (عليه السلام)مى باشد. و اين مطلب را بطور گسترده در كتاب هاى خويش نقل كرده اند، به گونه اى كه اين داستان به سر حدّ تواتر رسيده است; يعنى بقدرى زياد نقل شده كه جايى براى انكار آن وجود ندارد.

[ 272 ]

خلاصه داستان ليلة المبيت بدين شرح است:

هنگامى كه دشمنان اسلام و مشركان لجوج و سرسخت مكّه، از ناحيه پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) احساس خطر كردند و نقشه ها و توطئه هاى ديگر آنان كارساز نشد، تصميم نهايى را گرفتند و سه برنامه بسيار خطرناك براى مقابله با آخرين پيامبر خدا در نظر گرفتند; آن ها گفتند:

«پيامبر اسلام را يا بايد به قتل برسانيم، و يا او را به زندان ابد بيفكنيم تا با هيچ كس ارتباط نداشته باشد، و يا به خارج از سرزمين حجاز تبعيد نماييم!(1)»

قرائن و شواهد نشان مى دهد كه بالاخره گزينه اوّل، كه خطرناكترين گزينه هاى سه گانه بود، انتخاب شد و براى عملى كردن اين توطئه خطرناك از چهل قبيله عرب كمك خواستند. از هر قبيله اى شمشير زنى قهرمان و ماهر حاضر شد. شب هنگام چهل شمشير زن آماده نبرد، اطراف خانه پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) را محاصره كردند و از بالاى ديوار منزل، يا روزنه هاى در ورودى، بستر آن حضرت را زير  نظر داشتند تا در موقع مناسب وارد منزل شوند و آن حضرت را به قتل برسانند!

خداوند به وسيله پيك وحى پيامبرش را از توطئه مشركين آگاه كرد; پيامبر تصميم گرفت از مكّه خارج شود. پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) براى اين كه از اين توطئه خطرناك و نقشه شيطانى جان سالم به در برد، بايد دو كار انجام دهد:

نخست اين كه، بر خلاف جهت مدينه حركت كند، يعنى به جاى اين كه به سمت شمال مكّه، كه به مدينه ختم مى شود برود، به طرف جنوب مكّه حركت كرد، تا اگر افرادى از دشمن متوجّه خروج آن حضرت از مكّه شدند نتوانند او را بيابند و دستگير نمايند.


1 . خداوند متعال در آيه 30 سوره انفال به اين مطلب اشاره فرموده است; در اين آيه شريفه مى خوانيم: و «اذ يمكر بك الّذين كفروا ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون و يمكر اللهُ و الله خير الماكرين; (اى پيامبر ما! به خاطر بياور) هنگامى كه كافران نقشه مى كشيدند كه تو را به زندان بيفكنند، يا به قتل برسانند، و يا (از مكّه) خارج سازند، آن ها چاره مى انديشيدند (و نقشه مى كشيدند)، و خداوند هم تدبير مى كرد، و خداوند بهترين چاره جويان و تدبيركنندگان است.»

[ 273 ]

دوم اين كه، بايد شخصى به جاى پيامبر اسلام در بستر او بيارامد، تا دشمن متوجّه غيبت پيامبر و خروج آن حضرت از مكّه نگردد.

بدين منظور به على (عليه السلام) فرمود: «تو بايد امشب به جاى من در بسترم بخوابى» على (عليه السلام)عرض كرد: «اگر من در بستر شما بخوابم، آيا شما از دست دشمنان اسلام نجات خواهيد يافت و به سلامت به مدينه خواهيد رسيد؟(1)» حضرت فرمود: بله، على (عليه السلام) به نشانه شكرانه سلامت وجود خليفه خداوند در زمين، سر به سجده مى سايد. مى گويند اين نخستين سجده شكر در شريعت مقدّس اسلام بود.

پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) پس از اين كه على (عليه السلام)را به جاى خويش نهاد، با لطف و عنايت خداوند از مكّه خارج شد و برخلاف جهت مدينه به سمت جنوب مكّه حركت نمود و در غار ثور مأوا گزيد و پس از يأس دشمن از يافتن آن حضرت، به سوى مدينه حركت كرد و به سلامت به مدينه رسيد.(2)

بدون شك ليلة المبيت شب بسيار حسّاس، خطرناك و سرنوشت سازى براى اسلام بود و قهرمان اين شب پر مخاطره كسى جز حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام)نبود. هنگامى كه پيامبر به سمت مدينه حركت مى كند، خداوند متعال در بين راه مكّه و مدينه آيه محلّ بحث را در شأن ايثار و فداكارى بى نظير على (عليه السلام) بر پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم)نازل مى كند.

 

اعترافات دانشمندان اهل سنّت!

 

شأن نزولى كه بطور خلاصه ذكر شد، مخصوص علماى شيعه نيست; بلكه بسيارى از علماء اهل سنّت نيز آن را نقل كرده اند.


1 . توجّه داشته باشيد كه حضرت على (عليه السلام) از خطراتى كه ممكن است جان خودش را تهديد كند سؤال نمى كند، بلكه آنچه باعث دغدغه خاطر او مى شود سلامتى وجود نازنين پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)است، و هنگامى كه از سلامتى آن حضرت مطمئن مى شود، تمام خطرات را به جان مى خرد و در بستر آن حضرت مى خوابد!

2 . مشروح داستان ليلة المبيت را در فروغ ابديّت، جلد اوّل، صفحه 417 به بعد مطالعه فرماييد.

[ 274 ]

از جمله مى توان به «طبرى»(1) «ابن هشام»(2) «حلبى»(3) «يعقوبى»(4) (كه همگى از مورّخان مشهور اهل سنّت هستند) و «احمد»(5)، از فقهاى اهل سنّت، «ابن جوزى»(6) و «ابن صباغ مالكى»(7)، اشاره كرد.

جالب تر از همه اين ها سخنى است كه «ابوجعفر اسكافى»، استاد شارح مشهور نهج البلاغه ابن ابى الحديد معتزلى، در اين زمينه گفته است. او مى گويد:

قد ثبت بالتّواتر حديث الفراش،...ولا يجحده الاّ مجنون او غير مخالط لاهل الملّة،... و قد روى المفسّرون كلّهم: انّ قول الله تعالى: و من النّاس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله انزلت فى علىّ (عليه السلام)ليلة المبيت على الفراش(8)

حديث خوابيدن على (عليه السلام) در بستر پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) به تواتر ثابت شده و قابل انكار نيست; بنابراين جز انسان ديوانه و مجنون، يا كسى كه با مسلمانان معاشرتى ندارد، هيچ كس چنين روايتى را انكار نمى كند، (زيرا) تمام مفسّران قرآن كريم اتّفاق نظر دارند كه آيه شريفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرى ...» در ليلة المبيت، در شأن على (عليه السلام)نازل گشته است.

نتيجه اين كه تمام دانشمندان اسلامى، اعمّ از شيعه و سنّى، متّفق القولند كه آيه ليلة المبيت در شأن فداكارى و ايثار بى نظير على (عليه السلام) نازل گشته است.

 

* * *

 


1 . تاريخ الطّبرى، جلد 2، صفحه 99 تا 101 (به نقل از الغدير، جلد 2، صفحه 48).

2 . سيره ابن هشام، جلد 2، صفحه 291 (به نقل از الغدير، جلد 2، صفحه 48).

3 . السيرة الحلبيّة، جلد 2، صفحه 29 (به نقل از الغدير، جلد 2، صفحه 49).

4 . تاريخ اليعقوبى، جلد 2، صفحه 29 (به نقل از الغدير، جلد 2، صفحه 48).

5 . مسند احمد، جلد 1، صفحه 348 (به نقل از الغدير، جلد 2، صفحه 48).

6 . تذكرة ابن الجوزى، صفحه 21 (به نقل از الغدير، جلد 2، صفحه 48).

7 . فصول ابن صباغ المالكى، صفحه 33 (به نقل از الغدير، جلد 2، صفحه 48).

8 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 13، صفحه 261.

[ 275 ]

شرح و تفسير

 

معامله اى بى نظير!

 

«وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ» ـ برخى از مردم براى تحصيل و به دست آوردن خشنودى و رضاى خداوند (كه مقامى بس والا و مهم است) از جان خويش مايه مى گذارند و آن را در معرض فروش قرار مى دهند، و آن شخص، همان طور كه گذشت، على بن ابى طالب (عليهما السلام) بود. متاع و كالاى مورد معامله در اين معامله بى نظير جان على، و خريدار آن خداوند خالق همه جهانيان، و فروشنده حضرت على (عليه السلام) و قيمت اين كالا، خشنودى و رضاى پرودگار عالم بود.

«وَاللهُ رَئُوفٌ بِالْعِبادِ» ـ خداوند متعال نسبت به بندگانش رئوف و مهربان است. آيا رأفت و لطف و مهربانى بالاتر از اين تصوّر مى شود كه خداوندِ مالك همه جهان هستى، از جمله انسان ها، جان انسانى را به بالاترين قيمت بخرد؟!

 

معامله با خداوند

 

سه آيه پيرامون معامله با خداوند متعال در قرآن كريم وجود دارد، كه مقايسه اين سه آيه با هم خالى از لطف نيست.

آيه اوّل : در آيه 111 سوره توبه مى خوانيم:

اِنَّ اللهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ اَنْفُسَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ بِاَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فى سَبيلِ اللهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً فِى التَّوراةِ وَالاِْنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ اَوْفى بِعَهْدِه مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِروُا بِبَيْعِكُمُ الَّذى بايَعْتُمْ بِه وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ

خداوند از مؤمنان جان ها و اموالشان را خريدارى كرده، كه (در برابرش) بهشت براى آن ها باشد; (به اين گونه كه:) در راه خدا پيكار مى كنند، مى كشند و كشته مى شوند; اين وعده حقّى است بر او، كه در تورات و انجيل و قرآن ذكر فرموده; و چه كسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اكنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدى كه با خدا كرده ايد; و اين است آن پيروزى بزرگ!

[ 276 ]

در اين معامله بزرگ، خريدار خداوند متعال، و فروشنده بندگان مؤمن و مجاهد، و كالاى مورد معامله جان مؤمنان، و قيمت و ثمن معامله بهشت برين، و سند اين معامله جالب و با ارزش در سه كتاب آسمانى معتبر (قرآن و انجيل و تورات) به ثبت رسيده است. اين معامله آن قدر با بركت است كه خداوند از آن به «پيروزى بزرگ» ياد مى كند و به فروشندگان تبريك و تهنيت مى گويد! و حقيقتاً چنين معامله اى بزرگ است; زيرا خريدار، جنسى را كه متعلّق به خود اوست به بالاترين قيمت ها از فروشنده مى خرد! آيا چنين معامله اى، «پيروزى بزرگ» محسوب نمى شود، و تبريك و تهنيت ندارد؟!

آيه دوم : خداوند متعال در آيات 10 تا 13 سوره صف به معامله ديگرى، كه با بندگانش نموده، اشاره مى كند، در اين آيات چهارگانه مى خوانيم:

يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا هَلْ اَدُلُّكُمْ عَلَى تِجارَة تُنْجيكُمْ مِنْ عَذاب اَليم* تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ رَسُولِه وَتُجاهِدُونَ فى سَبيلِ اللهِ بِاَمْوالِكُمْ وَ اَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ* يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنّات تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ وَ مَساكِنَ طَيِّبَة فى جَنّاتِ عَدْن ذلِكَ الْفَوزُ الْعَظيمُ* وَ اُخْرَى تُحِبُّونَها نَصْرٌ مِنَ اللهِ وَ فَتْحٌ قَريبٌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آيا شما را به تجارتى راهنمايى كنم كه شما را از عذاب دردناك رهايى مى بخشد؟! به خدا و رسولش ايمان بياوريد و با اموال و جان هايتان در راه خدا جهاد كنيد; اين براى شما (از هر چيز) بهتر است اگر بدانيد! (اگر چنين كنيد) گناهانتان را مى بخشد و شما را در باغ هايى از بهشت داخل مى كند كه نهرها از زير درختانش جارى است و در مسكن هاى پاكيزه در بهشت جاويدان جاى مى دهد; و اين پيروزى عظيم است! و (نعمت) ديگرى كه آن را دوست داريد به شما مى بخشد، و آن يارىِ خداوند و پيروزى نزديك است; و مؤمنان را (به اين پيروزى بزرگ) بشارت ده!

در اين معامله پر سود نيز فروشنده مؤمنان، و خريدار خداوند مهربان، و متاع و كالاى مورد معامله جان انسان هاى با ايمان، و قيمت و ثمن معامله آمرزش گناهان، رفتن به بهشت، مسكن هاى پاكيزه بهشتى، پيروزى نزديك و يارى خداوند (فتح

[ 277 ]

مكّه) مى باشد. خداوند متعال از اين معامله بزرگ نيز به پيروزى عظيم تعبير كرده است و آن را به خريداران با سعادت تبريك و تهنيت گفته است.

آيه سوم: آيه 107 سوره بقره است كه شرح آن گذشت. و همان طور كه گفتيم خريدار در اين معامله نيز خداوند و فروشنده على بن ابى طالب (عليه السلام)و كالاى مورد معامله جان على (عليه السلام) و بها و ثمن معامله رضايت و خشنودى خداوند متعال مى باشد.

 

مقايسه اين سه معامله با يكديگر

 

سه معامله اى كه در آيات سوره هاى توبه، صف و بقره آمده، و شرح آن گذشت، از جهاتى مثل يكديگر هستند; مثل اين كه خريدار در هر سه معامله خداوند و فروشنده مؤمنان و متاع و جنس مورد معامله جان مؤمنان است، امّا قيمت و بهاء جنس عرضه شده متفاوت است; خداوند در يك معامله جان مؤمنان را در مقابل بهشت خريدارى مى كند و در معامله ديگر قيمت را بالاتر مى برد و علاوه بر بهشت برين، خانه هاى بهشتى و آمرزش گناهان و پيروزى هاى دنيوى را نيز ضميمه مى نمايد; ولى در معامله سوم، كه در آيه محّل بحث (آيه ليلة المبيت) آمده است، بالاترين قيمت و با ارزش ترين ثمن، كه همان خشنودى خداوند مى باشد، مطرح شده است، و روشن است كه رضايت و خشنودى خداوند با بهشت و مانند آن قابل مقايسه نيست. جالب اين كه اين «ثمن و بها» با روحيه على (عليه السلام)سازگارتر است، بدين جهت در كلمات گهربار آن حضرت مى خوانيم كه خطاب به خداوند متعال عرض مى كند:

خدايا! آتش جهنّم تو واقعاً دردناك است، ولى از خوف آتش به پرستش تو نپرداختم. همان گونه كه بهشت و نعمت هايش حقيقتاً جذّاب و پرارزش است، ولى به طمع آن تو را نپرستيدم، بلكه چون تو را شايسته عبادت و پرستش يافتم، فقط به عشق خودت تو را عبادت كردم!(1)


1 . بحارالانوار، جلد 67، صفحه 186 (به نقل از مثال هاى زيباى قرآن، جلد اوّل، صفحه 126).

[ 278 ]

مقايسه اى ديگر!

 

على (عليه السلام) على رغم خطر بزرگى كه جانش را در ليلة المبيت تهديد مى كرد، با كمال ميل و رغبت حاضر شد در بستر پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم)بيارامد و هيچ ترس و واهمه اى به خود راه نداد. صبحگاهان كه دشمن به خانه پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم)حملهور مى شود و على را در بستر آن حضرت مى يابد و نقشه خود را نقش بر آب مى بيند، جمله اى توهين آميز به «على جوان» مى گويد، آن حضرت در پاسخ و به دفاع از خويش و مكتب و پيامبرش، جملاتى بسيار زيبا، كه حكايت از شجاعت، عقل و خرد، و قوّت و قدرت فوق العاده آن حضرت مى كند، بيان مى فرمايد كه شرح اين گفت و گو در مباحث آينده انشاء الله خواهد آمد. امّا ابوبكر كه همراه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) از كانون خطر خارج شده و در غار ثور پناه گرفته است به هنگامى كه صداى پاى دشمنان اسلام را، كه در تعقيب پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) از مكّه خارج شده بودند، مى شنود، رنگ مى بازد و ترس سراسر وجودش را فرامى گيرد به گونه اى كه به راحتى مى توان با نگاهى به چهره اش عمق ترس و وحشتش را درك كرد! لهذا پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)دلدارى اش مى دهد تا مقدارى از وحشتش كاسته شود. تو خود بخوان حديث مفصّل از اين مجمل!

 

ظرافت تعبير در آيه ليلة المبيت

 

در آيات سوره «توبه» و «صف» تعبير به «اِنَّ اللهَ اشْتَرى» و «هَلْ اَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَة» شده است و اين تعبيرات بدين معنى است كه خداوند متعال، كه در اين معاملات خريدار است، فروشندگان را تشويق به فروش متاع و كالايشان مى كند; ولى در آيه ليلة المبيت تعبير به «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرى نَفْسَهُ» شده است، و معناى اين جمله آن است كه فروشنده خود پيشقدم مى شود و اقدام به عرضه و فروش كالاى خويش مى نمايد و روشن است لطافت تعبير آيه ليلة المبيت بيشتر است; زيرا كسى كه خود جانش را در طبق اخلاص مى گذارد و آن را در معرض فروش قرار مى دهد، قابل مقايسه با كسى كه با تشويق و درخواست خريدار حاضر به اين

[ 279 ]

كار مى شود نيست، هر چند كه بدون شك چنين عملى نيز بسيار ارزشمند است.

علاوه بر اين، آيه محلّ بحث با كلمه «مِنْ» تبعيضيّه «وَ مِنَ النّاسِ» شروع مى شود، يعنى تنها بعضى از مردم قادر بر اين كار فوق العاده هستند; در حالى كه در دو آيه ديگر، كه مسأله معامله جان با بهشت يا نجات از دوزخ در آن مطرح شده، جنبه عمومى و همگانى دارد (اِشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ) .

 

ارتباط آيه ليلة المبيت با آيات قبل

 

اگر آيات سه گانه قبل از آيه ليلة المبيت را به دقّت مطالعه كنيم، عظمت كار على (عليه السلام)در آن شب پرمخاطره، و جايگاه رفيع آن حضرت در نزد رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم)روشن تر مى شود; به اين آيات توجّه كنيد:

«وَمِنَ النّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِى الْحَياةِ الدُّنْيا» ـ بعضى از منافقين بقدرى خوش ظاهر و زبانباز هستند كه وقتى تو را مى بينند اظهار محبّت و ارادت مى كنند، و سخنان فريبنده و پر جاذبه آن ها تو را به اعجاب وامى دارد، در حالى كه باطن آن ها چيز ديگرى است.

«وَ يُشْهِدُ اللهَ عَلَى ما فِى قَلْبِه وَ هُوَ اَلَدُّ الْخِصَامِ» ـ خداوند از باطن اين منافقان چاپلوس و خوش ظاهر آگاه است، هر چند آن ها خداوند را هم بر آنچه در دل دارند گواه مى گيرند، اين افراد خوش ظاهر منافق سرسخت ترين(1) دشمنان اسلام هستند. اين آيات به «اَخْنس بن شريق» اشاره دارد كه از منافقان و دو چهره گان خوش بيان و خوش برخورد و خوش ظاهر بود، برخوردهاى ظاهرى وى بقدرى متناسب بود كه هر بيننده اى را به خود جذب مى كرد، او تظاهر به تقدّس و ايمان و تقوى مى كرد، ولى انسانى پست و بى ايمان بود و قلباً اعتقادى به خدا و پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) نداشت(2). خداوند متعال در آيه بعد دليل نفاق و دشمنى «اخنس» را


1 . كلمه «لَدُودْ» به معناى دشمن سرسخت و جمله «اَلَدُّ الْخِصامْ» به معناى سرسخت ترين دشمنان اسلام است.

2 . تفسير نمونه، جلد 2، صفحه 43.

[ 280 ]

چنين بيان مى كند:

«وَ اِذا تَوَلّى سَعى فِى الاَْرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ» ـ نشانه نفاق و دورويى اخنس و ساير منافقين اين است كه هنگامى كه روى برمى گردانند و از نزد تو خارج مى شوند، در راه فساد در زمين كوشش مى كنند و زراعت ها و چهارپايان را نابود مى سازند; با اين كه مى دانند خداوند فساد را دوست ندارد.(1) البتّه احتمال هم دارد كه كلمه «تولّى» به معناى ولايت و حكومت باشد; يعنى، چنين افرادى وقتى به حكومت و قدرت دست يابند، مفسد فى الارض مى شوند و در همه جا تخم فساد مى پاشند; زراعت ها را ويران نموده و چهارپايان را نابود مى نمايند. «اخنس» منافق وارد منطقه اى از مناطق مسلمانان شد، در آن جا شروع به إفساد و خرابكارى كرد; زراعت هاى مسلمانان آن منطقه را از بين برد و حيواناتشان را نابود ساخت.(2) ولى وقتى كه خدمت پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم)مى رسيد، شروع به تملّق و چاپلوسى و زبانبازى مى نمود.

«وَ اِذا قيلَ لَهُ اتَّقِ اللهَ اَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالاِْثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ» ـ هنگامى كه به اين افراد منافق تذكّر داده مى شد كه از خدا بترسيد و خود را به اين اعمال ضدّ انسانى آلوده نكنيد و خلاصه شخصى آن ها را امر به معروف و نهى از منكر مى كرد، نه تنها گوش فرا نمى دادند، بلكه لجاجت آن ها بيشتر مى شد و خودخواهى و تكبّر و تعصّب، آن ها را به تكرار و پافشارى بر گناهانشان وا مى داشت. و روشن است كه براى چنين اشخاصى جهنّم كفايت مى كند و جهنّم چه بد جايگاهى است.

خلاصه اين كه، در اين سه آيه تصويرى روشن از سرسخت ترين دشمنان اسلام و منفورترين انسان ها ارائه شد، هنگامى كه اين آيات سه گانه را در كنار آيه


1 . اين آيه شريفه نشان مى دهد كه اسلام در هزار و چهار صد سال پيش اهمّيّت خاصّى براى حفظ محيط زيست قائل بوده است، بدين جهت ضربه به محيط زيست را در رديف «افساد فى الارض» شمرده است و آن را از نشانه ها و علامت هاى نفاق و دشمنى با اسلام بيان نموده است. در ساير آيات قرآن و روايات اسلامى، نمونه هاى فراوانى در مورد محيط زيست يافت مى شود.

2 . تفسير نمونه، جلد 2، صفحه 44.

[ 281 ]

ليلة المبيت مى گذاريم، لابد در آيه ليلة المبيت سخن از محبوب ترين و علاقمندترين افراد باايمان نسبت به اسلام و مسلمانان مى باشد، بنابراين على (عليه السلام)كه آيه ليلة المبيت درباره او نازل شده و جان خويش را در اين ماجرا بر طبق اخلاص نهاده، محبوب ترين افراد در نزد پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم)بوده است. و بدون شك علاقه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) به افراد بر اساس ايمان و عشق آن ها به خداوند است، نه مسايل ديگر.

 

ارتباط آيه ليلة المبيت با ولايت اميرالمؤمنين (عليه السلام)

 

سؤال: اين آيه شريفه چه ارتباطى با ولايت و خلافت حضرت على (عليه السلام) به عنوان اوّلين خليفه و امام مسلمين دارد؟ به تعبير ديگر، بر فرض اهل سنّت بپذيرند كه آيه فوق در شأن على بن ابى طالب (عليه السلام)نازل شده است، ولى چگونه مى توان به وسيله اين آيه، ثابت كرد كه على (عليه السلام) جانشين بلافصل پيامبر اسلام (عليه السلام)است؟

پاسخ: از بحث هاى گذشته روشن شد كه على (عليه السلام) فداكارترين، شجاع ترين، ايثارگرترين و خالص ترين بندگان خداوند منّان بعد از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) است و از سوى ديگر مى دانيم كه امام و خليفه پس از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) بايد آگاه ترين، شجاع ترين، فداكارترين، و ايثارگرترين فرد مسلمانان باشد. بنابراين، اگر مسأله امامت و خلافت انتصابى باشد، يعنى خداوند خليفه پيامبر را همچون خود پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نصب كند، با وجود على (عليه السلام) كه واجد شرايط فوق است حكمت خداوند اجازه نمى دهد كه شخص ديگرى به عنوان جانشين منصوب انتخاب شود. و اگر اين مسأله انتخابى باشد (همان گونه كه برادران اهل سنّت معتقد هستند) عقل اقتضاء مى كند كه با وجود شخصى كه صفات فوق را داراست به سراغ ديگران نرويم; بنابراين، انتخاب غير على (عليه السلام)، با توجّه به آنچه گذشت، برخلاف عقل و شرع است.

 

[ 282 ]

پاسخ برخى ايرادهاى بى اساس!

 

شايد به جهت ارتباطى كه آيه شريفه با مسأله خلافت و امامت حضرت على (عليه السلام)دارد، برخى تلاش كرده اند آيه شريفه را از مسير اصلى خارج نمايند، تا نتوان به اين آيه براى جانشينى بلافصل پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) استدلال كرد. در اين جا به برخى از اين ايرادها و شبهات بى اساس مى پردازيم و پاسخ آن را بيان مى كنيم.

 

1. آيه ليلة المبيت مربوط به آمرين به معروف است!

 

مرحوم علاّمه طبرسى، مفسّر مشهور شيعه، روايت مرسلى از اهل سنّت نقل مى كند كه طبق اين روايت آيه شريفه در شأن كسانى وارد شده است كه در راه امر به معروف و نهى از منكر كشته شده اند.(1) بنابراين، آيه محلّ بحث ارتباطى به خلافت و امامت على بن ابى طالب(عليه السلام) ندارد.

پاسخ : سياق آيه ليلة المبيت نشان مى دهد كه آيه مذكور در مورد آمرين به معروف و ناهين از منكر نيست; زيرا طبق توضيحى كه گذشت خطر بزرگى فردِ موردِ نظرِ آيه شريفه را تهديد مى كند; خطرى در سر حدّ مرگ و از دست دادن جان، و چنين خطرى كمتر در مورد آمرين به معروف و ناهين عن المنكر وجود دارد. بنابراين، از ملاحظه سياق آيه شريفه استفاده مى شود كه آيه مذكور مربوط به آمرين به معروف و ناهين عن المنكر نيست; علاوه بر اين كه روايت فوق مرسله است و حجّت نمى باشد.

 

2. آيه مورد بحث در مورد ابوذر است!

 

برخى معتقدند اين آيه در مورد ابوذر غفارى(2)، صحابى ارجمند و والامقام


1 . مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 301.

2 . نام ابوذر غفارى، «جندب» و بعضى نام پدرش را «جنادة» و برخى «السكن» ذكر كرده اند، وى از بزرگان اصحاب پيامبر و انسانى جليل القدر و عظيم الشّأن بود، ابوذر غفارى از جمله معدود افرادى است كه با ابوبكر بيعت نكرد. (مستدركات علم الرّجال، جلد 2، صفحه 240)

[ 283 ]

پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) نازل شده، و ارتباطى با مسأله ولايت و خلافت حضرت على(عليه السلام)ندارد.(1)

پاسخ : اين اعتقاد نيز مقرون به واقعيّت نيست; زيرا ما ـ به شهادت تاريخ ـ در زندگى ابوذر غفارى در عصر پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) حادثه اى مهم كه جان ابوذر را تهديد كرده باشد سراغ نداريم; بنابراين، نمى توان باور كرد كه اين آيه شريفه درباره او نازل شده باشد; هر چند شخصيّت و خدمات ابوذر غفارى، مخصوصاً بعد از رحلت پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) و در عصر تلخ سكوت و خفقان، بر همه روشن و آشكار است.

 

3. اين آيه درباره همه مهاجران و انصار است!

 

عدّه اى ديگر گفته اند: «آيه شريفه ليلة المبيت مربوط به تمام مهاجرين و انصار است.(2)» يعنى تمام مسلمانان زمان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) كه به هنگام نزول آيه فوق وجود داشتند، مشمول اين آيه هستند; بنابراين، آيه محلّ بحث اختصاص به حضرت على ابن ابى طالب (عليه السلام)ندارد.

پاسخ : بطلان اين سخن بسيار روشن است; زيرا آيه شريفه صريحاً اين افتخار را اختصاص به بعضى از مسلمانان مى دهد و شمول آيه را نسبت به همه مسلمانان نفى مى كند; بنابراين نمى توان ادّعا كرد كه همه مهاجرين و انصار مشمول آيه ليلة المبيت هستند.

 

4. على (عليه السلام) مى دانست زنده مى ماند، يا نه؟

 

سؤال : آيا على (عليه السلام) از عاقبت كار اطّلاع داشت؟ آيا آن حضرت مى دانست كه از اين خطر بزرگ جان سالم به در مى برد و زنده مى ماند، يا نمى دانست؟ اگر مى دانست مشركين او را نخواهند كشت و در نهايت زنده خواهد ماند،


1 . مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 301.

2 . همان.

[ 284 ]

خوابيدنش در بستر پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)افتخارى براى او محسوب نمى شود و اگر نمى دانست، اين كار افتخار بزرگى است، ولى مشكل ديگرى دارد و آن اين  كه:  امامان علم غيب دارند، چطور آن حضرت از عاقبت اين كار اطّلاع نداشته  است؟

پاسخ : مطابق تحقيقات دانشمندان بزرگ و تصريح برخى از روايات، علوم أئمّه (عليهم السلام)نسبت به غيب و آينده، علوم ارادى بوده است; يعنى هر چه را اراده مى كردند مى دانستند و آنچه را اراده نمى كردند نمى دانستند.(1) ممكن است در اين حادثه اراده اى براى دانستن عاقبت كار نداشته است، بدين جهت احتمال خطر در ذهن حضرت بوده و در عين حال حاضر به اين فداكارى و ايثار بزرگ شده است، بنابراين حادثه فوق افتخارى بس بزرگ براى آن حضرت بوده و منافاتى با علم غيب ائمّه (عليهم السلام)ندارد. توجّه به اين نكته، بسيارى از شبهات و اشكالات و سؤالاتى كه پيرامون علم غيب ائمّه (عليهم السلام) مطرح است را حل مى كند.

سؤال : شما گفتيد: «على (عليه السلام) طبق علم ارادى، اراده نكرد كه بداند سرنوشتش چه مى شود; بنابراين، احتمال خطر براى آن حضرت وجود داشته است. بدين جهت خوابيدن آن حضرت در بستر پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فضيلت بزرگى براى ايشان محسوب مى شود» در حالى كه طبق آنچه در برخى روايات آمده: «آن حضرت اطّلاع داشت كه در اين حادثه صدمه اى به او نمى رسد و طبق اين حديث پيامبراكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)سلامتى ايشان را تضمين فرمودند.»(2) بنابراين، چگونه آيه ليلة المبيت فضيلتى براى آن حضرت محسوب مى شود؟