چه كساني در غيبت كوتاه به ديدار او مفتخر شده اند ؟
پس از اينكه آغاز عيبت كوتاه آن حضرت را، از همان لحظات نخستين ولادت او شناختيم ،اينك
مـمكن است كسانى را به ديدار آن خورشيد جهان افروز مفتخر شده اند به دو گروه تقسيم
كنيم و چگونگى ديدار برخى را بصورت فشرده و برخى را بصورت گسترده ، ترسيم
نماييم .پاورقي
276-
غيبت طوسى ، ص 244.
277-
در كـتـاب (مـعـجـم وسيط ) آورده اند كه : (تناسخ روح ، عقيده اى است كه ميان
هـنـدوهـا و مـلتـهـاى بـاسـتانى شايع بود و بر اين باور بودند كه روح مرده به حيوان
برتر يا پست ترى انتقال مى يابد تا بخاطر عملكرد صاحب آن كه مرده است ، پاداش يا
كيفر و عذاب شود و ديگر معاد و رستاخيزى نيست . )
278-
رجال كشى ، ص 438 و غيبت طوسى ، ص 244.
279-
رجال كشى ، ص 438 و غيبت طوسى ، ص 244.
280-
بـطـوريـكه امام حسن عسكرى (ع ) درباره او مى فرمايد: فانه الثقة الماءمون ،
العارف مما يجب عليه رجال كشى ، ص 579.
يعنى : او فرد مورد اعتماد و امين است و به تكاليف خود آشناست .
281-
غيبت شيخ طوسى ، ص 246.
282-
رجوع شود به : احتجاج طبرسى ، ج 2، ص 289. چاپ نجف .
283-
احـتـجـاج طـبـرسـى ، ج 2، ص 289، چـاپ نـجـف ، غـيـبـت طـوسـى ، ص 253 و
بحارالانوار، ج 51، ص 377.
284-
بحارالانوار، ج 51، ص 372.
285-
(مـفـوضـه ) گـروهـى بودند كه مى گفتند: (خدا، پيامبر را آفريد و تدبير
امور جهان را به او وانهاد. ) برخى نيز مى گفتند: (به اميرمؤ منان (ع ) واگذاشت . )
در روايـت اسـت كـه : (مـن قـال
بالتفويض ، فقد اخرج الله عن سلطانه . ) مجمع البحرين ، ماده تفويض .
286-
بـرخـى نـيـز گفته اند كه : (اين گروه گمراه ، فرقه اى از (غلاة ) بودند
كه به الوهيت اصحاب كساء عقيده داشته و آنان را نور واحدى مى شناختند كه روح رد رهمه
آنـهـا بـطـور بـرابـر حـلول نـمـوده است و همه نور واحدى هستند كه هيچ حكدام بر ديگرى
برترى ندارند. ) ملل و نحل شهرستانى ، ج 2، ص 13.
287-
جامع الرواة ، ج 2، ص 469 به نقل از ابن قولويه .
288-
در شـرح حـال ايـن هـشـت دروغـپـرداز، از كـتـابـهـاى :
رجال كشى ، تنقيح المقال ، غيبت شيخ طوسى و بحارالانوار استفاده شده است .
289-
اكمال الدين ، ج 2، ص 433 ـ 424 و بحارالانوار، ج 51، ص 28 ـ 13.
290-
اكـمـال الديـن شيخ صدوق ، ج 2، ص 430. كتاب غيبت شيخ طوسى ، ص 139 و
بحارالانوار، ج 51، ص 5 و 52 ص 30.
291-
اكمال الدين ، ج 2، ص 431 و بحارالانوار، ج 51، ص 5.
292-
اكمال الدين ، ص 435.
293-
اكـمـال الديـن ، ج 2، ص 457 و بـحـارالانـوار، ج 51، ص 346.
294-
اكمال الدين ، ج 2، ص 383 و بحارالانوار، ج 52، ص 24.
295-
اكمال الدين ، ج 3، ص 437 و بحارالانوار، ج 52، ص 25.
296-
اكمال الدين ، ج 2، ص 475 و بحارالانوار، ج 52، ص 67.
297-
به بخش 8 كتاب رجوع شود.
298-
اكـمـال الديـن ، ص 475 و بـحـارالانـوار، ج 52، ص 67. در مـصـادر يـاد شـده
(تاءخر يا عم ! فانا احق بالصلاة على ابى . ) ذكر شده است .
299-
اكمال الدين ، ج 3، ص 424 و بحارالانوار، ج 52، ص 42.
300-
اكمال الدين ، ج 3، ص 442 و بحارالانوار، ج 52، ص 13.
301-
غيبت شيخ طوسى ، ص 163 و بحارالانوار، ج 52، ص 13.
302-
غيبت شيخ طوسى ، ص 163 و بحارالانوار، ج 52، ص 14.
303-
اكمال الدين ، ج 3، ص 465، غيبت شيخ طوسى ، ص 159 و بحارالانوار، ج 52،
ص 42.
304-
اكمال الدين ، ج 2، ص 440، غيبت شيخ طوسى ، ص 221 و بحارالانوار، ج 51،
ص 351.
305-
اكمال الدين ، ج 3، ص 440، غيبت شيخ طوسى ، ص 222 و بحارالانوار، ج 52،
ص 30.
306-
غيبت شيخ طوسى ، ص 149 و بحارالانوار، ج 52، ص 52.
307-
بحارالانوار، ج 52، ص 52.